سلام .وبتون عالیه.
اگه میشه رمان عشق درون امیرتتلو را پرنیانش را بزارید.ممنون.
پاسخ:سلام نظرلطفتونه آبجی عاطفه.این رمان 165 قسمت داره و دو فصله!!!نویسنده های این رمان به علت درخواست زیادی که بهشون شده مجبورشدن بدون وقفه بنویسن و به همین دلیل برای اینکه هرقسمت روتبدیل به فرمت های مختلف کنن وقت کافی ندارن ولی قول دادن بعدازاتمام این رمان زیبا تمام قسمت هارو بافرمت های مختلف برای ماارسال کنن وماهم برای شماکاربران عزیزقراربدیم.
نام رمان : پیچک های شوم
نویسنده : پانیا.ف.ن کاربر انجمن نودهشتیا
حجم کتاب (مگابایت) : ۴٫۱ (پی دی اف) – ۰٫۳ (پرنیان) – ۱٫۰ (کتابچه) – ۰٫۳ مگابایت (epub)
ساخته شده با نرم افزار : پی دی اف ، پرنیان ، کتابچه ، اندروید ، epub
تعداد صفحات : ۴۲۸
خلاصه داستان :
مشیانه دختری آرام و صبور است اما اتفاقات گذشته اش او را تغییر میدهد. او به دلیلی فلج و در یک آسایشگاه روانی بستری میشود.
مشیانه به حدی افسرده است که هرچند مدت یک بار خودکشی میکندالبته نه در حدی که بمیرد فقط برای کشیدن درد دردی که شاید بتواند او را تسکین دهد تا فراموش کند و رهام امیران تلاش میکند مشیانه را از این افسردگی شدید نجات دهد.
رهام برای اولین قدم تلاش می کند مشیانه را به حرف بیارورد اما مشیانه شرطی پیش روی رهام قرار می دهد …
قالب کتاب : PDF (مخصوص کامپیوتر) – JAR (جاوا) و EPUB (کتاب اندروید و آیفون)
پسورد : www.98ia.com
منبع : wWw.98iA.Com
با تشکر از پانیا.ف.ن عزیز بابت نوشتن این رمان زیبا .
دانلود کتاب برای کامپیوتر (نسخه PDF)
دانلود کتاب برای موبایل (نسخه پرنیان)
دانلود کتاب برای موبایل (نسخه کتابچه)
دانلود کتاب برای موبایل اندروید و آیفون (نسخه EPUB)
قسمتی از متن رمان :
رهام به محوطه ی آسایشگاه نگاهی می اندازد.از جایی که او ایستاده نمای ساختمان سفید کاملا پیداست.در سمت راستش ساختمان شماره ی ۱ قراردارد.ساختمانی ۳ طبقه که در طبقه ی اول دفتر کار مدیر وپرسنل،کلاس های آموزشی وهنری قرار دارد و۲ طبقه ی دیگر محل بیماران است.رهام حرکت می کند و وارد ساختمان شماره ۱ می شود،جایی که باید کار خود را شروع کند.
فضای آسایشگاه آرام وبی صداست.همه به روانپزشک تازه وارد نگاه می کنند،نگاه هایی که می گویند:گویا سال هاست تو را می شناسیم.
مژده محمدی مسئول آسایشگاه رو به روانپزشک جوان می کند ومی گوید:
-خب جناب امیران اینم تمام آسایشگاه.
رهام همراه لبخندی گفت:
-واقعا ممنونم که وقت گذاشتید وشخصا تمام ساختمون رو نشونم دادید،مطمئن باشید از اینکه به من اعتماد کردید پشیمون نمی شید.من تمام تلاشم رو به کار می برم که کارهام رو به بهترین نحو انجام بدم.
-خواهش می کنم،کاری نکردم…مطمئن هستم شما بهترین هستید،من سوابقتون رو کامل دیدم.
-لطف دارید وظیفه ست.
بعد ازاینکه هر دو وارد اتاق خانم محمدی شدند رو به روی هم روی مبل می نشیند وخانم محمدی می گوید:
-البته باید توجه داشته باشید کار در اینجا حوصله ی زیادی می خواد وبا کار در مطب کمی تفاوت داره.گاهی اوقات برخی از بیماران سرسختی زیادی از خودشون نشون می دن به گونه ای که انگار تمایلی برای بازگشت به زندگی عادی ندارند.یکی از این افراد دختری ست ۲۴ ساله،تقریبا ۶ ماه است که به این جا اومده وبه جز داد وبیدا هایی که می کنه دیگه حرف نزده ومیشه گفت اصلا صداشو نشنیدم.فاصله ی خودکشی هاش خیلی کمه،بار آخر مربوط به ۳ هفته ی پیشه.البته خوب می دونه چطور خودش رو زخمی کنه تا از فرط خون ریزی نمیره،انگار که فقط می خواد درد بکشه.